کد مطلب:28452 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

برنامه ریزی ناکثین برای پیکار












شورای ناكثین، جای درنگ دارد. آنان جهت برنامه ریزی برای رویایی با امیر مؤمنان در مكّه اجتماع كردند.طلحه، زبیر، عایشه، مروان بن حكم، یعلی بن منیه، عبد اللَّه بن عامر، عبد اللَّه بن زبیر و افرادی از این دست، نشستند تا محلّ جنگ را معیّن سازند و نقشه جنگ و راه های رویایی را طرّاحی كنند.

هریك از اینها ویژگی های خود را داشتند. طلحه و زبیر، شیفته قدرت بودند و در سر، هوای ریاست و خلافت داشتند.مروان، مردی فریبكار، وسوسه گر و به دور از دیانت بود. عبد اللَّه بن عامر، حاكمی بركنار شده بود كه جیب هایش را از دینار و درهم بیت المال، پُر كرده بود و همین طور یعلی بن منیه. بدین ترتیب، قدرت طلبی، رفاه جویی و هوا و هوس ها با فتنه ای كورْ به هم آمیختند و از دل آنها، «پیكار جمل» بیرون آمد.

این گروه، پس از بررسی های فراوان، بصره را برگزیدند؛ زیرا از یك سو به معاویه اطمینان نداشتند تا به سوی شام روند و از سوی دیگر، به دنبال مكانی بودند كه هم زمان، پایگاه نظامی نیز باشد و هیچ شهری جز كوفه و بصره، این ویژگی را نداشت.

آنان به جهت تمایل كوفیان به امام علی علیه السلام و تمایل بصریان به عثمان، بصره را برگزیدند؛ افزون بر آن كه ابن عامر، در بصره نفوذ داشت؛ زیرا وی زمانی حاكم آن دیار بود و این، همان چیزی بود كه آنان را برای گِردآوردن مردم و دستیابی به آگاهی های لازمی كه در جنگ مفید می افتاد، كمك می كرد.

2113.الإمامة والسیاسة: زبیر گفت: شام، [ جهت جنگ، مناسب تر است؛ زیرا ]مردان جنگی و ثروت بسیار دارد و معاویه بر آن حكومت می كند كه پسرعموی عثمان است و هرگاه اجتماع كنیم، ما را بر او (علی علیه السلام) مسلّط گردانَد.

عبد اللَّه بن عامر گفت: بصره [ مناسب تر است].اگر بر علی پیروز گشتید، شام هم از آنِ شماست و اگر علی بر شما پیروز گشت، معاویه سپر شماست، و این هم نامه های بصریان است كه برای من فرستاده اند.

یعلی بن منیه- كه فردی زیرك بود- گفت: ای دوبزرگوار! پیش از عزیمت، كار را بسنجید. معاویه پیش از شما در شام بوده است و در آن جا اجتماع و اتّحاد است و شما فردا با پراكندگی بدان جا می روید. او عموزاده عثمان است و شما چنین نسبتی [ با عثمان] ندارید.اگر شما را از شام بیرون رانَد یا بگوید: «كار را به شورا می گذارم»، شما چه می كنید؟ آیا با او پیكار می كنید یا كار خلافت را به شورا وا می گذارید و از شامْ بیرون می روید؟ زشت تر آن كه شما سراغ مردی می روید كه از پیش، حكومت در دستش بوده و شما می خواهید او را از آن منصبْ بیرون سازید.

گفتند: پس كجا برویم؟

گفت: به سوی بصره.[1].

2114.الفتوح: درباره محل جنگ، مشورت كردند. زبیر گفت: بر شماست كه به شام بروید؛ زیرا در آن، مردان جنگی و ثروت است و در آن، معاویه حكومت می كند كه دشمن علی است.

ولید بن عقبه گفت: نه، به خدا سوگند! آنچه از شام در دست شماست، اندك است، نه بسیار؛ چرا كه عثمان بن عفّان، به هنگام محاصره شدنش از معاویه كمك خواست تا او را یاری رساند؛ ولی معاویه كمك نكرد و دست نگه داشت تا عثمان كشته شد. از این رو، شام كاملاً در اختیار او قرار گرفت.آیا چشم امید دارید كه آن را به شما تقدیم كند؟ از شام درگذرید و به جای دیگر بیندیشید.[2].

2115.تاریخ الطبری: طلحه و زبیر، از چهارماه پس از كشته شدن عثمان به مكّه رفتند و ابن عامر، در مكّه حضور داشت و در جستجوی مال دنیا بود.یعلی بن منیه نیز با ثروت بسیار كه بیش از چهارصد شتر بود، وارد مكّه شد. ایشان در خانه عایشه گِرد آمدند و به رایزنی نشستند و گفتند: به سوی علی می رویم و با وی پیكار می كنیم.

یكی از آنان گفت: شما را یارای برخورد با اهل مدینه نیست؛ ولی به سوی بصره و كوفه حركت می كنیم. طلحه در كوفه، دوستان و هوا دارانی دارد و زبیر نیز در بصره، دارای طرفداران و یاورانی است.

رأیشان بر آن قرار گرفت كه به سوی بصره و كوفه روند. آن گاه، عبد اللَّه بن عامر، ثروت فراوان و شترانی در اختیار آنان نهاد. آنها با هفتصد مرد جنگی از اهل مدینه و مكّه، حركت كردند و مردمان دیگر نیز به آنان پیوستند تا این كه شمارشان به سه هزار نفر رسید.[3].









    1. الإمامة والسیاسة: 79/1.نیز، ر.ك: تاریخ الطبری: 450/4، الكامل فی التاریخ: 314/2.
    2. الفتوح: 453/2.
    3. تاریخ الطبری: 452/4، أنساب الأشراف: 21/3.

      در أنساب الأشراف، این افزونی آمده است: گفتند: به سوی شام حركت می كنیم كه در آن، مردان و ثروت هاست و شامیان، پیرو عثمان اند. خونخواهی عثمان می كنیم و در این راه، اعوان و انصار و همراهانی می یابیم.یكی از آنان گفت: در آن جا معاویه است كه حكمران شام است و در آن جا مُطاع است و به خواسته هایتان نمی رسید و او بر این كار، از مردم مدینه سزاوارتر است؛ زیرا پسر عموی عثمان است.